سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولایت فقیه،‏اجتهاد مصلحتی امام خمینی؟؟؟

یکشنبه 89/2/19 7:41 صبح| ولایت فقیه، اصل 110قانون اساسی، کتاب البیع امام خمینی، کتاب ولایت فقیه امام خمینی | نظر

گاهی شنیده شده میگن ولایت فقیه ابتکار امام خمینی و البته در راستای مصلح اندیشی اجتهادی ایشان برای سلب مشروعیت رژیم شاه و کسب مشروعیت برای تشکیل حکومت اسلامی و خلع سلاح همیشگی مخالفین بوده و ایشان اولین فقیه و مرجع شیعه اند که این نظریه را از اول داده پرداخته و به آن جامه عمل پوشاندند!

این شبهه الان در برخی محافل مطرح میشه تا بتوانند تاریخ مصرف برای ولی فقیه قائل شوند و بگویند حالا که شاهنشاهی ساقط گشته و سی سال از عمر نظام ولایی سپری شده و کارآمدی ولی فقیه تضعیف گشته است، بهتر است بگوییم ابتکار امام خمینی نیز نیاز به بازنگری و معاصر سازی دارد و قالبهای بهتری مطابق با نیاز فعلی جامعه و بین الملل باید برای حاکمیت ارائه گردد!

 در این راستا که در نوع خود حربه خوب و کارامدی هم در مبارزه با این اصل مترقی و رشد یافته و عزت آفرین شیعی محسوب شده و میشود؛ باید نگاهی یه تاریخ پویایی فقه شیعه داشته و نکاتی تبیین شود :

 ولایت فقیه یک فتوا یا قاعده من درآوردی از امام خمینی نبوده و قدمت این اصل مسلم مکتب شیعه حتی به زمان ائمه برمیگرده که نواب و نمایندگانی به بلاد مختلف اسلامی گسیل میداشتند که شیعیان بخاطر طاغوتی بودن حکومت و عدم امکان پرداخت وجوهات و ...به حاکم جور وغاصب؛ برای سهولت ارتباط با امام به نمایندگان و افراد اگاه و بصیری از سوی امام میپرداختند و به وسیله اونها با ائمه در ارتباط بودند. تمام علما و فقهای متقدم شیعه؛ مثل شیخ مفید، علامه بحرالعلوم،مرحوم طبرسی، مقدس اردبیلی، کاشف الغطاء،علامه مجلسی،علامه امینی و معاصر علامه بروجردی طباطبایی و بالاخره امام خمینی ره حلقه نهایی این عالمان بزرگ شیعه این اصل را جزء اساسی ترین و بدیهی ترین اصول مترقی فرهنگ شیعه نام برده و البته در مقاطعی بطور غیر مستقیم بدلیل جو حاکم و تقیه نسبی ، ضرورت تشکیل حکومت ولایی در عصر غیبت تاکید کردند ما چند بار به آثار این عالمان مراجعه کردیم؟اما بطور خاص امام راحل از سال 1322در کتاب کشف الاسرار خود،به اطلاق و گستردگی اختیارات ولی فقیه و همطرازی آن با اختیارت حکومتی پیامبر و امام معصوم علیه السلام اشاره کردند.کتاب ولایت فقیه ایشان در سال 1348 اثر کاملا انحصاری در باب حکومت دینی از منظر تشیع می باشد.و کتاب البیع (1350ه.ش)در نجف به چاپ رسیده حاوی مباحثی در باب ولایت فقیه است. 

 اصلا به اصل تقلید از مرجع اعتقاد داریم یا مثل اصلاح طلبان سکولار تقلید را کار میمون بدانیم؟(سخنرانی در همدان، سال78) و یا مهدویت کجای تفکر شیعه است ؟آیا این انقلاب حتی وقوع و کیفیتش و سرنگونی حکومت طاغوت، در احادیت وارده از امامان معصوم در آخرالزمان پیش بینی نشده؟ علت عدم تشکیل این نوع حکومت از اول عصر غیبت تا عصر فعلی بجز در سی سال پیش هم در اقلیت بودن و در تقیه بودن شیعه بوده وقتی شیعیان با حاکمان سنی مذهب روبرو بودند؛ وقتی از منابر جرئت پخش اشهد انّ علیا ولی الله در هیچ جای بلاد اسلامی نبود که در عصر صفویه مذهب رسمی ایران شیعه شد و برای اولین بار این اشهد سر داده شد، وقتی بلوغ سیاسی مردم، یعنی همان اقلیت پراکنده و خائف و خفه شده در زیر تیغ ظلم در حدی نبود که بتوان از ولایت فقیه حرف زد, و قرنها وجهه همت عالمان مثل امینی و مقدس و طبرسی و بحرالعلوم, اثبات حقانیت شیعه و مباحثات سنگین کلامی و اعتقادی بر روی مذهب تشیع و بحث خلافت و ...بود؛ چطور میشه انتظار داشت هنوز پله اول را طی نکرده و اصل و ماهیت را ثابت نکرده به بحث سنگین سیاسی و حکومت بپردازند؟ زعامت دینی شیعه همه تلاششان در حفظ و حراست از کیان مرجعیت شیعی صرف میشد. بلوغ سیاسی شیعه در قرن اخیر و حتی سالیان سال پس از تشکیل حکومت شیغعی صفوی شکل گرفت.صفویه هم مثل بقیه سلاطین از موضع قدرت وارد معرکه حاکمیت شدند نه مجاهدانه و از موضع اعتقاد به حقانیت شیعه؛ اما چون مذهب اجدادی آنها شیعه بود و عشق و ارادت مردم ایران به ائمه و اولاد آنها امامزادگان مقدس و ... را می دیدند، شیعه را از تقیه خارج کرده و رسما مذهب شیعه را بعنوان مذهب کشور اعلام کردند.وجود تعداد زیادی هموطن سنی در ایران با دیدن رویه شاهان صفوی بر خلاف روش سلاطین قبلی مبنی بر سرکوب و تبعید و تهدید و کشتن مذهب مخالفشان؛ باعث استقبال آنها به شیعیان شد؛

بهرحال بحث حکومت ولایت فقیه به بلوغ و بصیرت شیعیان، نیاز داشت سایر عالمان سلف فقه جعفری و شیعی را پویا و بالغ کردند و با آثار و قلم و اجتهاد فراوان، بلوغ و غنای شیعی را وسعت داده و به نسل آخر الزمان سپردند.بی شک ما رشد یافته ترین ملت بودیم و توان و ظرفیت پذیرش این نوع حکومت که حکومت الله است را داشتیم و اکثریت به آن رای دادند.چرا بجای شکر گزاری و ادای دینت به این دستاورد مجاهدتها و خونهای هزارن هزار شیعه و عالم و فقیه قرنهای گذشته دارید بهش بی مهری میکنید و آ نرا مزاحم اهداف و مقاصدتون می بینید؟ بجای کمک کردن به این نقطه روشن و بی بدیل تاریخ سراسر خون شیعه که نقطه امید همه مستضعفان جهان و نقطه آغازین آمال و آروزی منتظران حکومت عدل مهدی عج الله تعالی ...بوده و هست اینگونه می تازید؟ وقتی مرجع مسلم عالیقدر شیعه امام خمینی را اینگونه غرق درخطا و اشتباه میپندار (برخی مخالفان) از یک انسان معمولی مثل عبدلله گل یا نوری مالکی یا هر زمامدار دیگه ای انتظار دارید دین و دنیای مردم را بنحو احسن تا رسیدن به نقطه کمال انسانی اصلاح کنه؟ بعد هم اصرار بر عدم مشکل داشتن با اصل دین و اسلام رو دارید؟ و میگید ما با اسلام مشکل نداریم.!نه جانم اتفاقا اصل و اساس و همه مشکل شما اسلامه.اما خائفانه و در تقیه دارید انکار میکنید چون اکثریت قاطع ملت مسلمانو شیعه و تابع ولایتند و برایش جان میدن و مسلما شما جنگ با ملتی چنین عاشقی نمی تونید بکنید مگه با فریب و نیرنگهای کهنه  ومدرن...

والسلام علی من  اتبع الهدی 

 



 


پیوند‌ها