سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعار دهه چهارم انقلاب: مرگ بر اسلام آمریکایی

یکشنبه 89/11/24 12:46 عصر| دهه چهارم، اسلام آمریکایی | نظر

p { margin-bottom: 0.21cm; text-align: right; }

چرا سی و دو ساله می گوییم مرگ بر آمریکا؟؟

تعامل یا تقابل؟؟ 

شاید وقتی انقلاب رهایی بخش اسلامی بهمن 57 یکی از کهن ترین نظامهای سلطنتی تاریخ بشری بقدمت 2500 ساله را در هم شکست و بر ویرانه های سلطنت و اندیشه سیاسی ستمشاهی جمهوری اسلامی را بر پایه ولایت مطلقه فقیه بنا نهاد در باور اندیشمندان و نظریه پردازادن سیاسی جهان نمی گنجید که این تحول عمیق داخلی بسرعت مرزهای ایران را طی کند قاره ها را در هم نوردد و همانگونه که نظام سرمایه داری جهانی صدها سال قلب تپنده کره زمین خاورمیانه را در زنجیر استعمار کشیده بود قلب منافع ابرقدرتها را نشانه رود.حال آنکه انقلاب اسلامی برگرفته از تعالیم مکتب شیعی و مکتب عاشورا بود و چون ذات حماسه محدود به جغرافیا نمی شود حماسه عاشورا و بدنبال آن حماسه قرن بیستم نیز هرچند در ایران اتفاق افتاد اما آرمان و اهداف آن هرگز محدود به ایرانی و ایرانی نبود. تیر خشم و بیداری اسلامی انسانهایی بود که از کمان آرش ایران زمین پرتاب شد تا دورترین نقطه مرزهای اسلامی و همه مستضعفین جهان را نشانه رود و تا قلب کفر واستکابار جهانی را بشکافد، انقلاب ایرانن انقلاب باورها بود.انقاب سر باز کردن زخم کهنه صدها سال تازیانه استعمار و استتثمار بر پیکره امتی تاریخ ساز و تمدن آفرین؛سرزمینهایی که مردم آن گرچه در سده های توحش و بردگی اروپا و غمنامه باورنکردنی تصلب علم و تمدن بر صلیب اربابان زور و زر کلیسا، و کشتار و اعدام دهها دانشمند ، منادی علم و فرهنگ و تمدن به سراسر اروپا بودند اما دراثر غفلت از تعالیم اسلامی و ارزشهای بومی خود ثروتهای مادی و منابع عظیمشان در زیر چکمه استعمار و چپال قدرتهای جهانی پایمال جهانخوارگی و استیلا طلبی سبوعانه میشد. البته که پس از 200سال جنگ های صلیبی امپراطوریهای غرب علیه کشورهای اسلامی باید بیداری استمعارگران را ستود آنها پس از شناخت قابلیتهای شکوفای مادی و معنوی نهفته در روح تعالیم اسلامی گنجینه های وسیعی از کتب علمی و حاصل تلاش اندیشمندان مسلمان را سوزانده و یا به یغما بردند و به یمن یافته های سیاحان و جهانگردان تیزبین غربی به کشورهای مسلمان به استخراج  و پردازش آن یافته ها و دیده ها و اطلاعات از مراکز علمی و مدنی  و فنون مسلمانان پرداختند. و هرچه خود بیدارتر شدند امت اسلامی را با سلاح رواج هرزگی و اباحه گری و مواد افیونی و فساد . ....بیشتر خلع سلاح و تخدیر کردند که نمونه آن در تاریخ اندلس مسلمان و اسپانیای کنونی عینا دیده می شود. اما انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نهضت بیداری اسلامی و خیزش دوباره بسوی دوران طلایی تمدن اسلامی و شکوفای مادی و معنوی زیر پرچم توحید و ولایت الله بود. که از همان آغاز لحظه ای سر سازش با جهانخواری و ایادی امریکا فرود نیاورد. و رهبرش با تندترین جملات و خطابه ها سازش با آمریکا را در هر شکل و عنوانی محکوم نمود. و باعنوان شیطان بزرگ به جریان استکبار و در راس آن آمریکا و همچنین بیان اینکه انقلاب ما تداوم حرکت انبیاءست تقابل همیشگی دو جریان حق و باطل و شیطانی و رحمانی را در طول تاریخ دعوت انبیاءالهی را تا به امروز د رپیش چشم انسانهای آزاده و نسلهای اینده ترسیم نمود. در سوی مخالف نیز دشمنان نظام اسلامی ار بدو پیروزی انقلاب و پس از یاس از تلاش در حفظ و بقای رژیم پهلوی،منافع خود را در بستر نوع دیگری از تعامل با نظام نوین جستجو می کرد و بدنبال نفوذ در ارکان و سطوح بالای نظام بود که بر قراری ارتباط گسترده با عناصری چون بنی صدر  اطرافیانش از چنین احساسا نیازی به نفوذ سیاسی مجدد در نظام نوپا حکایت  داشت، از همین روی اشغال سفارت آمریکا در تهران و دستگیری اعضای آن در 11 ابان 1358 از سوی امام امت، انقلاب دوم و همسنگ سرنگونی نظام شاهنشاهی نامیده شد. از اطلاق این عنوان میتوان دریافت که در اندیشه سیاسی بناینگذار نهضت اسلامی استقلال آزادی مد نظر ایشان پس از سقوط رژیم مرهون قطع وابستگی به شیطان بزرگ آمریکاست و تا وقتیکه اثار وابستگی به شیطان از لوح درون و بیرون وجود محو نگردد، نور رحمانی الله به تمامیت خود جلوه گر نخواهد شد. انقلاب دوم و امحای جاسوسخانه شیطانی استکبار از لوح کشورمان ، موجب ناامیدی کامل آنها از هرگونه نفوذ و غلبه مجددشان بر منابع و ثروتهای مادی و معنوی ما شد و همین یاس مقدمه آغاز فاز جدیدی از روابط مبتنی بر تقابل همه جانبه جبهه باخته با اصل نظام اسلامی بود صدور انقلاب و جهانشمولی ارمان آن کابوس وحشتناکی بود که پس از تصریح رهبر کبیر خواب سران استکبار را می آشفت. طبیعی بود که امواج انقلاب ابتدا کشورهای همسایه و سپس کل خاورمیانه و از انجا سایر سرزمینهای تحت سیطره دشمنان بشریت را در نوردد. انها با درک این واقعیت اولین مرز حساسی را که می بایست دربرابر امواج اندیشه انقلابی سد میکردند مرز غربی  ایران و عراق بود چرا که کشور عراق با وجود حکومت دیکتاتوری سرکوبگر و ضد بشری بعثی و ریشه های فرهنگ و مذهبی مشترک و اکثریت شیعه و وجود حوزه علمیه نجف و علمای توانمند آن اغوش بازی جهت دربرگفتن این الگو بود. از اینرو تنها بفاصله چندماه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران کشورهای غربی با تحریک و تجهیز همه جانبه صدام حسین و به نیت فتح سه روزه تهران بسرعت مرزهای سعی در مسدودسازی مرزهای عراق در برابر امواج این نهضت بیداری کردند. در مرزهای جنوب نیز با افزایش روز افزون ناوها و تجهیزات نظامی امریکا هرگونه تردد و تعامل کشورمان با کشورهای عربی حاشیه خلیج را از متن منطقه کنتری و در اختیار داشتند. تشکیل و گسترش تحرکات فرقه ای درقالب گروههای تروریستی طالبان و القاعده با رویکرد نظامی بمنظور ایجاد بدلی (وهابیت) در برابر تفکر شیعه از درون خود مسلمانان و ارائه چهره ای خشن، ضد انسانی و متحجر از اسلام در برابر دید جهانیان،  از تدابیری بود که ضد انتقال اندیشه امام خمینی در مرزهای شرقی و کشورهای پاکستان و افغانستان اندیشیده شد. نتیجه این اقدامات چه شد؟ جز اینکه رویداد جنگ تحمیلی تبدیل به تکرار صحنه های غرور آفرین رشادت رزمندگان نبردهای صدر اسلام و تحقق وعده های نصرت و یاری الهی بر بندگان حقش بود؟ و به مدد خلق آن حماسه ها و رهبریهای بزرگ قاری قرآن امام خمینی ره آیات نورانی آنرا از روایت و تاریخ خوانی در برابر چشمان مسلمین، به ملموس ترین شکل خود به کرسی قضاوت نشاند؟ و جز اینکه در متن 8 سال رشادت و شهادت در جنگی که به تعبیر امام جنگه همه اسلام در برابر همه کفر بود ،الگوهایی خلق شد که از دل آن حزب ا.. لبنان و گروهاای مقاومت فلسطینی متولد شد؟ جز اینکه کید شیطان به خو.دش بازگشت و خداوند به وعده خود عمل کرد و این جنگ به تعبیر روح الله لطف خفیه ای بدل شد که انسانهایی آفرید که تک تک معنای صدور انقلاب به جهان بودند؟ این عکس چمران شاگرد روح الله است که جنوب لبنان آوردگاه حماسه چند صد جوان لبنانی  در برابر سبوعانه ترین نظامیان جهان و یکی از 4 قدرت برتر نظامی دنیا یعنی اسراییل مزین نموده است.و اینگونه است که هیچ سدی را توان ایستادن در برابر تسری امواج انقلاب نبوده و نیست و تفکری که پس از سالها 1 میلیون و اندی انسان بیدفاع را ماهها در غزه در محاصره مخوف ترین سلاحهای نظامی جهان و توحش جنگاوران صهیونیستی در غزه سر پا نگه میدارد. تک تک واژه های امام روح الله ریشه در حقانیت اسلام ناب داشت و از خود چیزی نمی گفت امروز این واژه ها به پهنای گیتی تفسیر میشود.مهمترین رکن اندیشه سیاسی امام خمینی در بعد خارجی و جهانی ستزی و در یک کلام مرگ بر آمریکا(شیطان بزرگ) بود و در بعد داخلی بیشک مهمتر از مرگ بر اسلام آمریکایی در اندیشه حکومتی آن پیر سفرکرده نمیتوان یافت چرا که عدالت و نفی اشرافیگری و ساده زیستی و پرهیز از دنیاطلبی و قدرت زدگی همه از مواردی ههستند که در معادله اسلام امریکایی حل نمیشوند. خدمت به محرومین در اسلام ناب شعاری است که در اسلام آمریکایی با عناوین چندرنگی چون عدم قابلیت جذب سرمایه و اتلاف فرصتها و ... در مناطق محروم طرد میشود. بزرگترین چالش انقلاب در  بعد داخلی آن چالش بین دو اسلام بود که امام خمینی از آن در برابر اسلام ناب به اسلام آمریکایی یاد میکردند.  در تفکر خطرناکی که امام روح الله همه بویژه مسئولین را از نفوذ آن بیم می دادند شعار مرگ بر استکبار و اریکا نیز تاریخ مصرف دارد . و نیازی به صدور انقلاب به سایر کشورها وجود ندارد و عدم سازش با ابرقدرتها سیاست ماجراجویانه و جنجال طلب و سقوط در پرتگاه و ... نامیده میشود. سوال اینجاست گروها و سیاسیونی که داعیه ادامه خط امام را دارند و در عین حال همواره باین آرمانها وارزشها می تازند و آنا را خشونت طلبانه و متحجرانه قلمداد میکنند؛ قرائتشان از اسلام مبتنی بر کدام میک ازاین دودسته است؟ اسلام آمریکایی یا اسلام ناب امام خمینی ره؟  بدیهی استکه اسلام آمریکایی هم اسلام مقدس مآبان خشک است و هم اسلام لیبرالها و نهضت آزادی ها؛ هم اسلام اشرافیگری است و اسلام رانت خواری و دیکتاتوری وهم اسلام ذلت و زبونی وشیفتگی در برابر غرب و مظاهرش؛  هم اسلام طالبانی را در بر میگیرد هم اسلام جدایی دین از سیاست . لذا در اندیشه امام تقسیم بندی دیگری جز این دو اسلام نمیتوان متصور شد. و در دل مرگ بر آمریکا گفتن مرگ بر اسلام آمریکایی است ویکی عکس العمل دیگری ودر مکتب سیاسی اسلام لازم و ملزوم هم می باشند. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

 


پیوند‌ها