سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج وبلاگی جدید:یاءس و نارضایتی

شنبه 89/12/14 1:6 عصر| موج وبلاگی، انتقاد، روشنفکری، فرنگی مآبی، ادبیات ولایی | نظر

سلام.........امروز تصمیم گرفتم سری به وبلاگهای دوستان بزنم...

برام جالب بود که موج وبلاگی اضطرار رو میشد به وضوح دید ... به وبلاگ هرکس که سر زدم موج یاس و نارضایتی از وضع موجود دیدم...

وبلاگ های مدافعان ولایت از عملکرد قوه قضاییه گرفته تا دستگیر نشدن فائزه هاشمی تا برخورد خودسرانه جمعی ارزشی نما در شهر ری با فائزه و فحاشی به او تا نارضایتی از حمایتهای احمدی نژاد از مشایی یا غربت آقا و کشته سازی جریان فتنه و یا ناامیدی از انحراف نسل نوجوان و کشیده شدن دامنه برخی رفتارهای بزهکارانه به دبیرستانها و ...... بحثهای پردغدغه و فضای وبلاگها رو رقم زده بود!

وبلاگهای مخالفان نظام هم که هیچوقت در تاریخ حیات اینترنتی و حقیقیشون اصولا چیزی بنام موافقت و رضایت در ادبیات سیاسی شون وجود نداره پر بود از هتاکی به نیروی انتظامی و لباس شخصی ها و بسیجیان و عدم برخورد قوه قضاییه با توهین کنندگان به فرزندان هاشمی و....

یه وجه در هر دو طرف مشترکه و اون نارضایتی است...

در حالیکه در علوم سیاسی،اجتماعی ملتی که امید نداشته باشه و قدر موهبتها و نعمات خودشو ندونه ملت مرده و مایوسیه که خواب پیشرفت رو هم نمیتونه ببینه

قابل انکار نیست که سابقه این نوع برخورد با مشکلات و نابسامانیها از زمان تولد روشنفکری در این کشور برمی گرده.

اصولا پدیده روشنفکری از غرب وارد این کشور شد و اولین روشنفکران از فرنگ برگشته در زمان قاجار اعلام موجودیت کردند از همون بدو تشکیل در ادبیات سیاسی اجتماعی این افراد چیزی بعنوان امید بخشی و تشویق و تقدیر از بخش صحیح مدیریت و حکومت اجتماعی سیاسی تعریف نشده بود تنها چیزی که خوراک فکری  فرهنگی و سیاسی این روشنفکران بود انتقاد بود و انتقاد و انتقاد...اونم در بسیاری از موارد نه در چارچوب اخلاق و اعتقادات دینی بلکه بشکل تخریب و ت رور شخصیت دقیقا همون چیزی که در غرب بعنوان ارمغان جامعه مدنی وجود داره.

حال آنکه در جامعه عقلایی در کنار هر نقدی شکری و در کنار هر تخریبی تشویقی هم هست...

از مخالف نظام  یا دولت کنونی انتظاری نیست چون یک دستور العمل مشخص به او داده شده و حداقل ابتکاری در تغییر اون دستور العملها شاید در حد روشهای خرد  صورت بگیره اما شاخص ها و ملاک ها از بالا تعیین شده و کاریشم نمیشه کرد...

اما در خصوص دوستان طرفدار نظام ولایی آیا این کشور کمترین نقطه امیدی و کمترین نقطه مثبتی نداره؟ چرا ما باید فریب ادبیات روشنفکری  که در اون منتقد رو موجودی هوشمند و دارای بصیرت و تشخیص سیاسی تعریف می کنه بخوریم؟

انتقاد بجا و صحیح کردن هیچ منافاتی با پررنگ کردن و ستایش ارزشهای ملی و داخلی خودمون نداره. چند بار من و شمای ارزشی از عملکرد بهینه یک مسئول خوب در نظام یادداشت تقدیر منتشر کردیم؟ که لااقل اینقدر خودمون خودمون رو در موضع خود زنی و کوبیدن خودی و بیگانگی از هرچه که مربوط به خودمونه قرار ندیم؟ کل دنیا و دستگاههای رسانه ای استکبار دارن با شدت و حدت و قدرت و همه امکانات این کارو علیه منافع ما می کنن کافی نیست؟ ما هم که دقیقا داریم کار اونها رو راحت می کنیم!!

الان وقت گیر دادن به مشایی و بچه های هاشمیه یا با امیدواری و تحرک بدنبال مستندسازی ارزشهای انقلاب اسلامی و صدور انقلابی که در سایه رهبری این رهبر فرزانه به همه جای منطقه و کشورهای عربی صورت گرفته؟

کی بچه های ولایی و ارزشی میخان ژست روشنفکری منحوس غربی رو جلوی نوکرای داخلیشون بندازن و برای خودشون ادبیات سیاسی ولایی تعریف کنن؟

زمانش ناپیداست این دوستان رزمنده مجازی میتونن خیلی خیلی به موضوعات مهمتری بپردازن و دائم علم انتقاد و مخالفت با این و اون نگیرن به اهداف بلند انقلاب فکر کنن با انقلابیون کشورهای در حال تغییر عربی ارتباط نتی بگیرن و به هموطن های خودشون واقعیت تاثیرات انقلاب اسلامی رو بر همه جهان شفاف کنن.

 

لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

 


جنگ نرم و انتظار سخت

شنبه 89/12/7 1:31 عصر| جنگ نرم، انتظار سخت، بمب عروسکی | نظر

جنگ نرم، انتظار سخت


دقت کرده اید هرچه جنگ نرم تر می شود انتظار سخت تر می گردد؟


فکر کرده اید برعکسش هم صادق است؟ یعنی هرچه جنگ سخت تر است، ‌هرچه آتش و گلوله شعله ورتر ، هرچه سلاح نظامی برنده تر و کوبنده تر و هرچه عرصه کارزار رویاروتر و تنگ تر، انتظار منجی برای رزمنده مکتبی آسانتر می شود....


میخواهم این نتیجه را بگیرم که در نرمی یک جنگ سختی باور مندی انتظار ظهور نهفته است  ....


جنگ نرم جنگ باورها و قلبهاست و انتظار نقطه شکوفایی باوری صادقانه و عاشقانه به منجی و موعود امم.


جنگ نرم گاهی چنان نرم است که بنظر هر نظاره گر و تحلیلگری دو طرف جبهه در عین صلحند و جنگ توهمی است که هرچه توهم بودن و صلح بودنش، غالبتر، طرف مورد هجوم، هم مغلوبتر و بازنده تر!


در جنگ نرم استواری در راه باور و هدف، صدها برابر سخت تر از جنگ نرم است، چون همین باور که بخش مهمی از آن را انتظار ظهور منجی و تلاش برای آمدن او، تشکیل می دهد، نشانه رفته است....


در عرصه ای که دشمن با آتش  می رزمد، هرلحظه آتش باور است که شعله ورتر می شود آتش طلب موعودی مقتدر در وجود شعله میکشد و این معنا را در جبهه های جنگ تحمیلی به وضوح می یافتیم....


در عرصه ای که بسیاری حتی نام جنگ بر تعامل فی مابین دو طرف مهاجم و مدافع نمی گذارند آنچه می بینند و لمس می کنند اثری از آتش و گلوله و خون نیست.....


اینجا گلوله کشنده پشت ابزار لذت و رفاه و سرگرمی نهفته شده است درست شبیه حالتی که در جنگ سی و سه روزه سخت لبنان ،مواد منفجره در دل عروسک و اسباب بازی کودکان نفهته بود و طفل از همه جا بی خبر با دنیایی شوق و رغبت برای کامیابی خود را به عروسک می آویخت و در لحظه انفجار این گوشتهای تکه تکه شده طفل بود،   ... که حالا اسباب بازی لاشخورهای خونخوار یهود بود....


انتظار در اثر نیاز شکل میگیرد حال آنکه در جنگ اسباب بازیها آنقدر شرایط صلح، زیبا و مطمئن و فرح انگیز شبیه سازی شده است که نیاز و طلبی جز دریافت رفاه بیشتر و لذت ماندگار تر وجود ندارد و آنچه البته مغفول می ماند همین نیاز فطری بشر به‌ آزادگی روح و استقلال فکر و معنویت و ارزشها و ......


در این مقال کتابها و سمینارها و کنفرانسهای بین المللی زیادی ارائه شده است


آنچه چکیده همه آنهاست همانست که مطلع قلم بود،


این جنگ تمام عیار بشدت نرم و فریبنده، انتظارمان را نشانه رفته است زیرا هرچه جنگ نرم تر می شود انتظار سخت تر می شود....


تا وقتی در هیاهوی این جنگ نرم فریبنده من و تو همچنان انتظارمان نرم است، منتظر نیستیم خودمان را فریب می دهیم شک نکن!


پیوند‌ها