پيام
+
گفت: دعا كن بيام مشهد مجاور بشم! گفتم: اگه اين چندتا ولنجك نشين كهف نشين اهل دلم هجرت كنند، اين داداشاي گمنامت اين بالا، تو دل اين غار از اينم غريبتر ميشن حاجي!... كي چنروزي يبار خاك قبراشونو بگيره؟...

مي نوش.
89/5/18
مي نوش.
گفت: ميترسم بمونم اينجا بلا نازل بشه! گفتم: جاي مسئول كهف الشهدا بودم، روي يه پرده بزرگ مي نوشتم: اينجا پناهگاه بلاياي آخرالزمانيست!....... بالا كوهم كه هست، نه سيل مياد تا اون بالا نه زلزله ديوار كهفو خراب ميكنه
مي نوش.
سلام ساقي رضوان ببخشيد مجبورم نظرتو حذف كنم تا ادامه مطلب جدا نشه! بله اگه خدا قبول كنه!
ساقي رضوان
يواشكي؟!؟!
مي نوش.
نه با اطلاع قبلي!! عكسو تو كهف گرفتم
ساقي رضوان
پس چرا ما مطلع نشديم؟!؟!!!:(
مي نوش.
انشاءلله دفعه بعد دوست عزيز.... ولي چه حال و صفايي داشت اين غار كوچيك....
ساقي رضوان
اصلنم حال و صفا نداشته بدون من!!!! اون محب هم كه انگار نه انگار!!! يه خبر نداد كه اينجايي!!!
مي نوش.
عزيزم كم سعادتي از من بوده !! آخه خيلي كوتاه بود يه چند دقيقه اي از بوي تفنن گناه و لجن پايتخت، فرار كرديم اون بالا پاكي تنفس كرديم و برگشتيم
ساقي رضوان
منظورم برا كهف نبود كه...منظورم كلا پايتخت بود....نخير ما قابل نبوديم كه خبردار نشديم!!!
مي نوش.
قهر نكن ساقي! روي ديوار كهف اسمتو نوشتما...
ساقي رضوان
واي! برا چي نوشتي؟!؟! البته نوشتي ساقيا!!! شهر ما خانه ما! كهف ما پناهگاه ما!!! برا چي رو ديوارش چيز نوشتي؟!؟!؟!!!!!
مي نوش.
رو خود ديوارش نه كه ...بري مي بيني كجا نوشتم ساقي رضوان
ساقي رضوان
وا؟!؟! راس ميگي؟!؟! يني چي؟ شعر نوشته بودي؟؟:دي
مي نوش.
http://persiansimorgh.parsiblog.com/1627302.htm
مي نوش.
آره يه جاي خوب غار،يه چيز خوب نوشتم ! رازه بايد خودت بري بخوني ساقي
ساقي رضوان
عجب! بله خوندم اون پست محب رو...
*سرفرازباشي ميهن من*
سلام ... داغ دل ما رو تازه نكنيد ... تهران شهر نيست ... جاي زندگي كردن نيست ... من هم خسته ام .. خسته از اين شهر ... و دلتنگ اينكه يك بار با خيال راحت در شهر قدم بزنم ... يكبار باخيال را حت به مركز شهر بروم ... اما دريغ ... دريغ از قدري آرامش ... دريغ از يك محله سالم ... به قول دختر شهيد ناصري اينجا همه نقاب دارند ... حتا خيلي از خانواده هاي مذهبي ..
*سرفرازباشي ميهن من*
خدا يا از شر اين شهر خراب به تو پناه مي برم ... از گناه و اهالي گناه به تو پناه مي برم . از اينكه من نيز و ما نيز مانند ايشان آلوده شويم به تو پناه مي برم ... خدايا مرا درياب ...
ساقي رضوان
اما تهران گلزار شهدا داره...هر وقت خاستيد با خيال راحت قدم بزنيد بريد اونجا....
*سرفرازباشي ميهن من*
بله ... اگر اين چند تا گلزار و امام زاده و عالم را نداشت كه مي در اين مرداب خفه مي شديم .... باز هم خدا را شكر هنوز هستند پناهگاه هايي كه به آنها پناه بببريم ...
محسن - قافله شهداء
تو فيد دوستمون هم گفتم: بجز كهف، نفس كشيدن تو فضايي كه رهبرمون حضور داره، بهشت زهرا و شهداش، سيد الكريم(ع).... اينا هم الطاف كمي نيست....
ساقي رضوان
درسته جناب قافله...واقعا نبودن اينا ديگه ما بايد فرار ميكرديم!
مي نوش.
آقاي سرفراز ... من اونقدر در تهران داغون شدم ،انگار صد ساله از مشهد دورم! يعني قشنگ تر از فرار كردن تعبير ديگه اي نميشه گفت! يا زهرا..... سرفراز گرامي من ظرفيتشو ندارم اما ديدم كه خدا هميشه راسخترين و محكمترين ايمانهاي بنده هاشو آلوده ترين جاهاي روي زمينش قرار ميده
ساقي رضوان
البته ساقيا جان...نميدونم توي مشهد محله شما چطوريه...اما تا جايي كه من از اهاليش شنيدم...البته اون بالا بالاهاش دست كمي از تهران نداره!!!
مي نوش.
آره ميدونم ساقي خبر دارم! دست كمي نداره اما يه منطقه محدوده ...ساقي رضوان همينقدر بگم كه من سال گذشته هم تابستون رفته بودم پايتخت ! اما اين صحنه هاي امسال رو در همون منطقه ثابت نديده بودم! يعني لجن ور داشته بود فقط همين
ساقي رضوان
پايتخت چرا هي ميگي! حس غريب به ادم دس ميده!!!:دي قم از همه جا بهتره....اون روز كه رفته بوديم تو شهرش و ميخاسيم بريم حرم تو خيابوناش آدم كيف ميكرد ميديد....مشهدم از بس از همه جا و همه مدل آدم مياد خيلي دلنشين نيس فضاش...اما قم خوبه!:دي
محسن - قافله شهداء
قم؟؟!!
ساقي رضوان
البته تا جايي كه من ديدما!!!:دي
*سرفرازباشي ميهن من*
قم و ما ادراك ما القم ... سلام بر بانويي كه زيارتش همسان با زيارت بانوي دو عالم حضرت زهرا است ...
ساقي رضوان
به به..شاهد از غيب رسيد.....شقايق بانو بيا تعريف كن!!!:دي
محسن - قافله شهداء
ما خودمون چهار سال مهمون بي بي(س) بوديم. يادش بخير...
شقايق بانو
كي بود قم ؟ كي بود گفت شقايق؟؟؟ :دي
ساقي رضوان
اسمش بغلش هس ديگه...ساقي رضوان گف!!!:دي
ايمان
سلام ساقياي گرامي حالتون خوبه كم پيداييد .........
مي نوش.
سلام بر شما ايمان گرامي...شكر ...كم سعادتيم
عدالتجويان نسل بيدار
نه دوست من اون جا اول و آخر عشقه اگر طالب معشوق باشي
مي نوش.
بايد سوخت ؟؟؟
مي نوش.
گفتم:(تو دلم) هروقت منم ظرفيت بودن تو دل گناه رو پيدا كردم و ايستادم ميام ولنجك حاجي ! كه شما بياي جاي ما....!!
مي نوش.
حالا ما رفتيم شما بيا مشكلي نيست كه!
مي نوش.
اين نماش بهتره حاجي!...