سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنام او: زیر شاخه یاس

چهارشنبه 89/9/10 9:12 صبح| شاخه یاس، هزی الیک بجذع النخلة، سوره مریم، مریم جان، عشق ولایی، روح الله، لیلة القدر | نظر

به بهانه نزدیکی به ماه محرم و اذن ورود به آستان الحسین از مادرشان حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها

عنوان: زیر شاخه یاس

ظلمت بودم خواستم از لیلة القدر بنویسم، دیدم خورشیدی است نهفته در لیل که آنسوی کره خاکی عقل من، به عظمت می تابد و من هزار هزار سال باید، باران تمنایم را بر کویر وجود بیفشانم تا لحظه ای و تنها ثانیه ای از لیله،  قدرش را در کویرم، برویاند... خواستم عجزم را فریاد کنم و و اسیری و نیستی ام را ضجه بزنم، که مادرانه کشتی نجات حسینش را بر سیلاب اشکهایم روان کرد و گفت: سوار شوی اهل نجاتی!

خواستم در آسمان عظمتش پرواز کنم، پر پرواز ادراکم سوخت. فطرس وار به تربت حسینش، اشاره ام دادند و تربت شفیعم شد و به حرمتش عنایتی شد و به قدر وسعم بال ادراک بخشیدند که ناگاه دیدم در خاکش همه افلاک خلاصه شده، در ذره اش آسمان موج میزند... گره ام گشوده شد: پس در وجود خاکی من هم می شود  یک آسمان، عشق ساخت! زهرا سلام الله علیها در عین درخشندگی اش، در گستره آسمان شب قدر، مخفی و مستور از درکها بود و  در هزار هزار ستاره تکثیر شده بود. لذا درکم سوخت و بالم در وسعت درک تربت کربلای حسینش، مغلوب یک قطره، شناخت شد.. .چه رسد به آستان زهرایی مادر هستی!! تنها چیزی که دست مادرانه اش در التیام بال شکسته و سوخته ام ، نوشاند این بود:  همانطور که کل نور در لیله القدر نازل شد، زهرا سلام الله علیها نیز تمامیت نور بود و در لیله القدر بر تارک هستی درخشید ، عرش بقدر افهام نازلین فرش، بر آنها تفضل گردید.

وقتی مریم جان، از رجس و آلودگی گناه و هوا، خود را پیراسته ، قدسی دار پاکان مطهر گشته بود، منزلگاه نزول رسول رحمانی دارالسلام ولایت، شد!  رسول، نسیم ولا را در جود مریم جان دمید،... حال مریم جان، آبستن موهبت عشق و معرفت بود. در کشاکش ابتلا و سختی ها، و در هنگامه جوشش چشمه معرفت در تحت القدوم سلوکش و زایش ثمر عشق و معرفت ولایی، ندای وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ طنین افکند. ندا آمد ای جان! شاخه یاس را دریاب. نخل مستمسک تو،یاس است... پس دست توسل جان، به یاس رسید. و عشق ولایی پا به عرصه وجود جان گذارد... عشق، جان مریم جان شد... عشق، جان جانان جان شد... آنجا مریم انسی ، مجنون روح الله شد. اینجا، مریم جان، میوه یاس بویید و مجنون ریحانه ! آنجا مریم مجنون بود و روح الله لیلی، اینجا جان، مجنون است و عطر یاس ریحانی، لیلی.....  


پیوند‌ها