سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفته حجاب و عفاف و جایگاه کنونی این امر

پنج شنبه 95/4/31 6:41 عصر| عفاف، روز حجاب و عفاف، تجمع روز حجاب و عفاف، میدان فاطمی، رکود، فیش نجومی | نظر

 

تجمع معنادار تهرانی ها در حمایت از حریم خانواده

 

اخیرا در فضاهای مجازی و حقیقی بعضاً به اظهار نظرهایی از سوی برخی ارزشی ها و نیروهای انقلابی بر می خوریم که معترض به پرداختن کلان به مساله پوشش و حجاب بوده و حرکتهایی از قبیل برگزاری راهپیمایی و تجمع اعتراضی در روز عفاف و حجاب را نکوهش نموده و "اولویت" کنونی جامعه را اقتصاد، فساد مالی مدیران، مبارزه با اختلاس، بیکاری، جریان نفوذ، برجام و امثالهم می دانند!

اصولا این شرایط است که اولویت ها را برای تصمیم گیران تعیین می کند.

قطعاً در شرایط "اضطرار و بحران" اولویت بندی امری بدیهی و عقلانی است چرا که همه نیروها باید در نقطه بحران متمرکز شوند و پراکندگی قوا در سایر جاها می تواند به طرز موثری از قدرت مانور شما بر روی مهار بحران بکاهد, این اصل مدیریتی در همه جای جهان پذیرفته است.

 مثلا وقتی در منطقه ای زلزله واقع می شود، تمام نیروهای کشوری برای کمک به اسیب دیدگان و کاهش تلفات به منطقه زلزله زده گسیل می شوند و تا فروکش نمودن بحران، شرایط به گونه ایست که نمی­توان هیچ اقدام دیگری را در اولویت قرار داد.

حال باید دید اصولاً در حال حاضر اولویت بندی در مسائل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی اصولاً ضروری یا عقلی ست؟

آیا کشور اکنون در شرایط بحران قرار دارد؟ و آیا فساد مالی برخی مدیران و فیش های نجومی آنها یا سودهای بانکی ربوی و تورم زا، رکود اقتصادی و تعطیلی بنگاهها همه و همه می توانند بحران باشند؟

واقعیت این است که هریک از این گزینه ها به تنهایی می توانند بحرانآفرین باشند و در صورت عدم رسیدگی، لایه های اجتماعی را به سمت نارضایتی و تبعات بعدی پیش ببرند اما در حال حاضر به آرامی و بدون جنجال و با اقدام انقلابی قوه قضائیه و مسئولان اجرایی می توانند مورد رسیدگی قرار گرفته و از چهره نظام اسلامی، پاک گردند.

زیرا طبق تعریف، بحران عبارتست از :

بحران وضعیتی است که در آن، فرایند تغییر در سیستم به گونه ای درمی آید که ثبات و تعادل سیستم به شدت و با آینده ای نامطمئن به خطر می افتد و ضرورت اقدام هرچه سریع تر برای اعاده ی آن یا برقراری بی نظمی جدید احساس می شود» (

Rapoport, 1968

با این تعریف نمی ­توان شرایط کنونی را بحران نامید و به تبع آن اولویت بندی نموده و اولویت اول را مبارزه با فساد مالی و رکود و مسائل اقتصادی دانست و نتیجتاً هر وقت از جایی فریادی برای مبارزه با این عریانی تدریجی ننگین در جامعه اسلامی برخاست، به آن حمله کرد و انواع و اقسام برچسبها را حواله گوینده آن نمود و فریاد را تا مدت مدیدی خفه کرد!

  بلکه باید به طور موازی به اتفاقات فرهنگی و اقتصادی پرداخت نه طولی، و هرکدام را از تبدیل شدن به بحران، نجات داد. اصولا فلسفه وجود سیستم و نظام همین است!

" رسیدگی به همه نیازهای چند جانبه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی" مردمی که آن سیستم را انتخاب کرده اند!"

آیا وجود دهها وزارتخانه و سازمان و نهاد با عناوین معین و مشخص و دستوالعمل آیین نامه ای و فلسفه اجرایی، جز برای اقدام همزمان همه آنها برای حل و رفع مسائل و مشکلات مردم است؟؟!

آیا این انتظار گزافی است که متدینین و مذهبیون جامعه انتظار برقراری کامل امنیت اخلاقی و روانی در برابر معضل خانمانسوز مدگرایی غربی و رواج لباسهای مغایر فرهنگ و ارزشهای اسلامی از سوی نهادهای فرهنگی و اسلامی کشور اسلامی داشته باشند؟؟

 پس بحث وجود یا عدم وجود اولویت در این باره، سخنی باطل و بی حاصل بیش نیست. سخنی که اگر از سوی متولیان اجرایی مطرح می شود، برای فرار از مسئولیت و نداشتن راه حل است.

و اگر از سوی لیبرال ها و روشنفکر نماهای داخلی و قشر سکولار مطرح می شود،که از ورای گلوهای مرفه و شکمهای سیر خود به یکباره دلسوز فقر مردم و رکود اقتصاد شده اند، تنها راهی برای انداختن نیروهای انقلاب در بازی زمان و باقی گزاردن حریف در پیچ حل اقتصاد مردم، و در نتیجه رساندن زودتر دشمن به مقصد است!

و در هر دو مورد تعجبی نیست... تعجب آنجاست که یک نروی بظاهر مومن و انقلابی و دغدغه مند از تریبون رسمی و غیر رسمی بگوید مثلا گناه ربا بسیار بالاتر از بدحجابی است و یا چرا فیشهای نجومی را رها کرده و تنها دغدغه خود را حجاب و پوشش قرار داده اید؟!!


 از سوی دیگر یک پنداره عقلی ساده به تنهایی می تواند پاسخ این طور اولویت بندی را بدهد.

سوال: آیا جز این است که ایجاد و حفظ نظام اسلامی به منظور برقراری ارزشهای اسلامی در سطح جامعه می باشد و غیر از این حفظ و حراست از یک نظام صرفا با پسوند "اسلامی" و در بطن و متن لائیک، غربگرا و نماد کامل اسلام امریکایی عقلاً می تواند مورد خدشه قرار گیرد؟

آیا امام خمینی ره پس از تغییر نظام سیاسی اولین اولویت خود را بر انقلاب فرهنگی در جامعه قرار ندادند؟ فرهنگی که بارزترین نمونه آن می تواند پوشش زنان و مردان آن باشد؟ اولویتی که گرچه بواسطه نفوذ لیبرالها از سویی و ترور مغزهای متفکر فرهنگی انقلاب، در همان بدو تشکیل نظام اسلامی سریعا به حاشیه رانده شد، به دلیل آغاز همه جانبه جنگ تحمیلی غرب علیه کشورمان ، نیز مظلوم و مهجور گردید و عملا همه قوای نظام نوپا مصروف اداره جنگ و حراست از کیان کشور و نظام گردید

حال باید پرسید نقل قول امثال حاج حسین یکتا از مقام معظم رهبری که چند سال پیش و در آستانه مذاکرات سرنوشت ساز با 5+1 بحران اول جامعه را نه بحران هسته ای بلکه بحران زن و خانواده می دانند را در کنار این قبیل اظهار نظرها چگونه باید جمع کرد؟

ما علاوه بر اینکه به خیل کثیری از افرادی که با ظاهر و پوشش غیر عرفی و شرعی و فضاآلود در جامعه حضور می یابند، به لحاظ مبانی اعنقادی و ریشه های انقلابی و ارزشی خوشبین هستیم و هر ساله شاهد حضور دسته های زیادی از این گروه در مراسمات مذهبی شبهای قدر و ایام محرم و ...می باشیم و آنها را طرد و خارج از محدوده دوستان نظام و انقلاب نمیدانیم اما  قطعا بر نظام فرض می دانیم که سرای ایران نباید مبدل به نمود بزرگی از بی هویتی فرهنگی و مذهبی در ظاهر امر و در انظار بیننده باشد.


اینکه لباس و پوشش و حجاب زنان جامعه میتواند معانی زیادی را به ناظر القا کند، به کنار!

اینکه انتخاب لباس و پوشش بارزترین نمود بیرونی و عنیی فرهنگ یک جامعه است به کنار!


اینکه در جامعه ای جوان و با وجود سخت شدن روز به روز شرایط ازدواج، نیمه عریانی و پوشش زننده و تحریک کننده زنان، تا چه حد می تواند فساد و فحشا و دهها معضل روانی و افسردگی و روان پریشی و زوال حیا و عفت و در نتیجه سستی خطرناک نهاد خانواده را درپی داشته باشد چه می شود؟؟

اینکه خانواده کانون اصلی و نهاد هسته ای، در هر جامعه است و فروپاشی آن هدف بلند مدت دشمنان این نظام و کشور بوده چه می شود؟؟

اینکه برخلاف تفکر پوسیده و مرتجع روشنفکران ما و برخی انقلابیون ، که "اولویت فعلی ما چند تار موی دختران و حجاب آنها نیست،" دشمنان ما از سال 68 که چشمان تیزبین رهبر فرزانه اصطلاح تهاجم فرهنگی را وارد ادبیات فرهنگی نظام کردند، تا کنون صدها و هزاران کارگروه تخصصی و روانشناختی، و طراحی مد و لباس و اتاق فکر ویژه ترویج پوششهای منافی حیا و عفت و حجاب زدائی از این کشور ایجاد و بزرگترین و کلانترین بودجه های خود را صرف این مهم نموده و با راه اندازی ماهواره های میلیارد دلاری خود، محصولات اتاقهای فکر مذکور را رایگان به مشتری ایرانی ارائه می­دهند، کجای منطق معکوس این آقایان می گنجد؟؟

اینکه دشمن اولویتش را از راه بدحجابی و بد پوششی و بدنبال آن افزایش رابطه دختر و پسر و زن و مرد حتی متاهل، که خود خاستگاه انواع جرم و بزه از مشروبخواری گرفته تا سرقت و تجاوز و ... شده بر نابودی خانواده ایرانی بنا کرده و ما بعد از 38سال هنوز هم این مهم را نه تنها اولویت نمی دانیم بلکه هر صدای اعتراضی را نیز خفه کرده و باز با دیدن وضعیت فعلی، که دیگر "چند عدد تار مو" نیست، بلکه نیمه برهنگی و مانکنهای خیابانی با  بدترین وضعیست که در کشورهای غربی نیز گاهی کمتر دیده می شود، کجای منطق فرهنگی و اولویت بندی آقایان دغدغه مند قرار می­گیرد؟؟

برقراری تجمعات و راهپیمایی ها در حمایت از نیروی انتظامی و ارگانهای نظارتی و مطالبه گری از ارگانهای فرهنگی و مسئولین ساماندهی مد و لباس و اصناف بازار لباس کشور است و این تجمعات آرام تنها نماد خواست عمومی مردم بوده و در همه جای دنیا پذیرفته شده است و خواست کثیری از مردم را در برابر تردیدها و معکوس بینی واقعیات جامعه به رخ مسئولین امر می کشد و آنها را برابر اجرای خواست مردم قرار میدهد.

 


سیاست کاهش جمعیت ایران و سهم رهبری در خطای این سیاست

یکشنبه 94/10/20 9:32 عصر| سیاست کاهش جمعیت، کنترل جمعیت، دوران سازندگی، علوم انسانی بومی، اسلامی شدن علوم انسانی، علامه حسینی طهرانی، سهم خطای رهبر | نظر


سیاست کنترل جمعیت قبل از انقلاب آغاز شد و با انقلاب اسلامی متوقف شد و بار دیگر از سر گرفته شد
مقام معظم رهبری در سال های اخیر ضمن تاکید بر کثرت نسل بر خطا بودن سیاست کنترل جمعیت از اواسط دهه ی 70 به بعد خبر داد که خود را هم سهیم در این خطا دانست...
ایشان در بیانات در اجتماع بزرگ مردم بجنورد فرمودند:


البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه‌ی 70باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده‌ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم.)  

1392/09/13

سوال اینجاست که دقیقا رهبری در چه مسئله ای از کنترل جمعیت خطا داشته و مقصر اصلی در این سیاست چه کسی بوده؟
باید بدانیم آیا خطای رهبری در این مسئله این بود که اطلاعی از خطر کنترل نسل نداشتند یا اینکه اطلاع داشتند اما تذکرات ایشان مورد غفلت و بی توجهی دولت مردان وقت (جناب هاشمی رفسنجانی) واقع گردید؟!


و در صورت اثبات دومی و بی توجهی دولت در قبال تذکر ایشان پس خطای ایشان چگونه قابل تصور است؟


برای اینکه بدانیم سیاست رهبری در بحث جمعیت چه بوده باید به سخنان ایشان در همان سالهای ابتدایی انقلاب رجوع کنیم:


مقام معظم رهبری در تاریخ 1368/04/18 در اولین سخنرانی خود بعد از رهبری ایشان در دیدار با اقشار مختلف مردم در رابطه با بالا بودن ظرفیت کثرت جمعیت در ایران میفرمایند:


(کشور ما یکی از نادرترین کشورها در زمینه‌های عمران و آبادانی است. ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز هم میتوانیم بدون کمترین نیازی به کشورهای دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم. این ظرفیت خوب، هم در خاک بابرکت ما، و هم در استعدادهای انسانی ممتاز کشور، و هم در دستورات و روش و قانون اساسی، و هم در مسؤولان ما وجود دارد.)


این
بیانات به خوبی نشان میدهد که سیاست رهبری از همان اول بنای بر کثرت نسل بود لکن همانطور که رهبری فرمودند تا اواسط دهه ی 70 بنا بر دلایلی و شرایطی لازم بود تا سیاست کنترل جمعیت را پیش برد.
اما برخی اسناد نشان میدهد که رهبری در همان اواسط دهه ی 70 این مسئله را به رئیس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) گوشزد کردند اما با جواب سربالا روبرو شدند
برای اثبات این مطلب لازم است به کتاب علامه حاج محمدحسین حسینی تهرانی مراجعه کنیم:


ایشان در فصل ششم کتاب « کاهش جمعیت، ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین » در صفحه ی 159 مطلبی را به نقل از حجة الاسلام خرازی فرزند آیت الله خرازی نقل می کند که عیناً جهت اطلاع شما عزیزان در ذیل آورده می شود:
جناب مستطاب حجه الاسلام آقای حاج شیخ حسین کرمی فاضل ارجمند و مقیم بلده طیبه قم برای حقیر نگاشته اند:
بسم الله الرحمن الرحیم
در تاریخ 25 محرم 1415 اینجانب طی تماس شفاهی که با جناب حجه الاسلام آقای خرازی مسؤل حزب الله فرزند آیت الله خرازی جهت دریافت مقالاتشان راجع به کنترل جمعیت داشتم فرمودند که این مقالات را به حزب الله واگذار کرده اند و دیگر در دست من نیست.
این مقالات بسیار خوب بود و با تحقیقات و با آماری دقیق نوشته شد و من معتقد هستم که این طرح یک نقشه استعماری و توطئه ابرقدرت ها می باشد و بی رابطه با آن جلسه ای که در اسرائیل جهت کنترل جمعیت کشورهای اسلامی تشکیل شد، نمی باشد. مخصوصاً این طرح زمانی در ایران به اجرا درآمد که 4 ماه بعد از آن نقشه ای بود که در اسرائیل، کنفرانس آن تشکیل گردید.
و همچنین آقای خرازی فرمودند: « من با حضرت آقای خامنه ای ملاقاتی داشته ام و ایشان فرمودند: من حدس می زنم که این یک نقشه ای خارجی باشد و با این امر موافق نیستم و در ملاقاتی که با جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی داشتم ایشان را راجع به خطر این امر گوشزد کردم. ایشان گفتند: این یک نظری است و دیگر گفتاری نداشتند
حاج شیخ حسین کرمی 28 محرم الحرام 1415.)


این مطلب به خوبی نشان میدهد که رهبری با سیاست کنترل جمعیت از اواسط دهه ی 70 به بعد مخالف بودند بلکه این مخالفت خود را نیز ابراز کردند ولی متاسفانه مورد قبول واقع نشد...

 

توضیح عکس: مقتدری مظلوم که تاریخ پواهی خواهد داد اگر همه فرامین و منویاتش اجرا میشد جهش بزرگ ایرانی آباد و اسلامی تمام جهان را لبریز از عطر خوش تفکر سیاسی اسلام میکرد

علوم انسانی اسلامی؟!  


پس تا اینجا مشخص شد که خطای رهبری در اصل سیاست کنترل جمعیت نبوده چون با این امر مخالف بوده است،


حال سوال پیش میآید پس چرا معظم له اقرار به خطا کردند؟


برخی ها اینطور توجیه میکنند که ایشان از باب تواضع این مطلب را فرموده اند و به قول معروف به در گفته که دیوار بشنود و در واقع مسئولین مقصر بدانند که اشتباه کرده اند...


تنش بزداییم و کشته بدهیم!

سه شنبه 94/7/7 10:34 صبح| تنش زدایی، تنش زایی، ظریف و کری، مجمع عمومی سازمان ملل | نظر

روحانی!

نجات جان حاجیان مفقودی بسیار مهمتر از سخنرانی جناحی و ضدآرمانی تو در سازمان ملل بود....

لطفا پاسخ خانواده های داغدار را بده!!

روحانی!

مذاکره ذلت آمیز تیم شما و قدم زدن تفریحی ظریف با کری، ایران انقلابی را مچاله کرد و سعودی را جسور، که حتی ویزا به وزیر تو نداد و درخواست ملاقات تو و وزیرت هم در مجمع رد کرد...

باز هم بگو با تدبیرت ایران را از انزوا درآوردی و تنش زدایی نمودی!

رحمت بر تنش زایی که برای ایران عزت و امنیت داشت و لعنت بر تنش زدایی که جان و عزت ایرانی در همه جای دنیا در خطر است... و منجر به مرگ حاجیان شد!

جواب این خونها را تو باید بدهی.... 


روحانی! آبرویمان را نبر!!

دوشنبه 94/7/6 10:19 عصر| مجمع سازمان ملل، 250هزار رای | نظر

آقای رییس الدوله!

تورا به خون شهدا اینقدر آبرویمان را نبر.... چرا در سخنرانی مجمع سازمان ملل، ایران را جناحی نشان میدهی؟؟ و بارها تاکید میکنی که دوسال پیش مردم به تو رای دادند که چنین و چنان...

خودت هم خوب میدانی که تو تنها با اختلاف250هزار رای از معرکه جان بدر بردی. و نیمی از رای دهندگان به تو رای ندادند... چرا آبرو و عزتمان را اینقدر ساده گرفته ای؟

بجاست نمایندگان مجلس طیق اختیارات قانونی خود با سوال از ریاست جمهور، هم به دلیل عدم لغو سفرش به امریکا (بدلیل حادثه منا) و هم بعلت این نوع تعابیر مضحکانه در بین 180کشور جهان، به این داستان تکراری هرساله پاسخ کافی دهند.


تدبیر مثال زدنی دولت تدبیر در مدیریت بحران!

دوشنبه 94/7/6 10:0 صبح| فاجعه منا، دولت تدبیر، دیپلماسی انفعال، پورشه سواران، اجلاس سازمان ملل، سفارت عربستان، سیل تابستان | نظر

1. هنوز خاطره تلخ سیل غافلگیرکننده اواسط تابستان امسال که منجر به کشته و مفقود شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان شد، در یادها هست. آن روزها دولت تدبیر، بشدت سرمست توافق هسته ای و پیروزی3 بر2 خود در مقابل 5+1 بود(!!) و اوقاتش بشدت درگیر برگزاری جشنهای تشریفاتی و نمایشی دولتی بنام مردمی بودن! و از خود تعریف و تمجید کردن بود و سرنوشت مفقودین و کشته شدگان و آوارگی تعداد زیادی از مردم استانهای شمالی کشور که درگیر سیل شده بودند، در سایه سنگین پیروزی برجامی ها، محو شده بود.... خانواده های داغدار ناله زنان از دولت و نهادها برای یافتن اجساد عزیزانشان کمک می طلبیدند و ریاست دولت در مصاحبه خبری خود در ساعت16 روز توافق که از شبکه خبر هم پخش زنده شد، ملت ایران را غرق شادی و شعف خواند....بماند که همان شب پورشه سواران و بنزسواران میلیاردی و چند صدمیلیونی مستضعف(!) از فشار تحریمها و گرانی ها به خیابان ریختند و زنان بزک کرده و عروسکهای رقاص همیشه منتظر آزادی، نگذاشتند حرف رییس جمهورشان بر زمین بماند و خوب با او اظهار همدلی نمودند....

و اجسادی هم هرگز پیدا نشدند....  

 

2. در بحران امروز منا هم در حادثه ای هزاران بار بدتر و دردناکتر از سیل گذشته، در حالیکه پرده نوشته های تبریک و شادی صدها حاجی پاک و وارسته ، تبدیل به پرده های سیاه عزا شده و از سرنوشت چند صد مفقودی دیگر نیز خبری نیست و درب بیمارستانها و سردخانه های چند تلفن هم به جهانگیری زده ،سعودی به روی هلال احمر و امدادگران ایرانی بسته مانده و هزاران عزیز چشم براه چندروز است بر سر و سینه میکوبند و فریاد وامصیبتا سر میدهند، در عین تعجب روز اول حادثه، رییس دولت تدبیر پا به سرزمین خوش آب و هوای نیویورک میگذارد و در چند اجلاس و مصاحبه و دیدار تشریفاتی به تکرار حرفهای تکراری و خالی از منفعت خود در سازمان ملل می پردازد... و در حد چند جمله کوتاه و ناپخته، به تذکر شفاهی به سعودی ها بسنده میکند. البته انصادف دهیم که چند تماس تلفنی خیلی موثر هم با جهانگیری داشتند!!

حال آنکه شایسته یک دیپلماسی فعال و موثر، ترک چنین سفرهای بی تاثیری است در جایی که سرنوشت و جان حاجیان عزیز ایرانی بسیار مهم تر است و هزاران خانواده چشم اشکبار خود را روز و شب به شبکه های مختلف سیما دوخته اند تا شاید خبر و اقدامی بزرگ و موثر از مسئولین ایرانی ببینند، اما با اخباری نمک بر زخم زن، مثل حضور رییس دولت تدبیر در نیویورک مواجه می شوند و اینهمه بی اعتنایی یا کارهای نمایشی بیحاصل مثل احضار کاردار سفارت عربستان در تهران یا تقاضای دیدار با وزیر خارجه عربستان در نیویورک که بدبختانه همان هم از سوی آنان پذیرفته نمی شود...

همه اینها دال بر تدبیر است یا بی تدبیری؟؟ این مدل دیپلماسی بی سابقه در انفعال و ذلت و وطن فروشی، نامش تدبیر است یا تحقیر ملت خود؟؟ 

 


وارث جام های زهری به وسعت 1400سال

چهارشنبه 94/7/1 2:9 صبح| اعتدال، اکبر گنجی، تحریف خط امام، نفوذ آمریکا، برجام، جام زهر | نظر

امام خمینی رحمه الله علیه، نام پر راز و رمزی که اتاق فکر موسوم به اصلاحات از همان2 خرداد76، عملا تفکرش را در تئوری سیاسی و مدیریتی خاص خود به موزه سپرد،(اکبر گنجی از تئوریسین های اتاق فکر 2 خرداد در سال79 در مصاحبه خود با نشریه آلمانی تاگس اشپیگل، برای اولین باز علنا و صراحتا این تعبیر را به کار برد و پرده از اهداف شوم جناح خود برداشت.) از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، به جام زهر تعبیر فرمود.

همان جام تاریخی که قرنها پیش اجداد معصومین آن بزرگوار نیز در دوران حاکمان باطل، و دوستان جاهل و مردم راحت طلب و دنیاطلب زمان خود، مجبور به نوشیدن آن شدند و عجیب نیست که در عصر غیبت امام معصوم عج الله تعالی فرجه نیز باز به همان دلایل تاریخی توسط نایبان و زعمای بر حق امام غایب، نوشانده شود....تاریخ همواره در حال تکرار است. و سخنانی از ائمه علیهم السلام رسیده که امتحان الهی تنها برای یک قوم و یک دوران واحد نبوده و در هر زمان اهل حق به شکلی امتحان می شوند. باید کوشید که به سرنوشت مردمی که امتحان را باختند، دچار نشویم.

حال سوال اینجاست که آیا زمان آن نرسیده که مطلعین و نخبگان و اطرافیان امام که در مسیر انقلاب پابرجا مانده اند، مهر سکوت شکسته جام زهری که حضرت امام مجبور به نوشیدن آن شدند، مورد رمزگشایی و واکاوی تاریخی، سیاسی و اجتماعی قرار دهند؟؟

از جریانی که سعی در موزه سازی کردن حقایق تاریخی انقلاب اسلامی دارد، چیزی جز تحریف و فریب انتظار نیست. همان جریانی که پس از رسوایی تاریخی خود در فتنه88 ، با جایگزین نمودن مفهوم منفور اصلاحات با کلیدواژه اعتدال، دوباره بوکشان بدنبال صندلی های ریاست و قدرت، وارد عرصه شد و از خلآ اخلاص و اتحاد در صف یاران انقلاب بهره ها برد و در کمال شگفتی بر قوه مجریه تسلط یافت و اکنون با همه قوا در پی فتح قوه مقننه و مجلس خبرگان است!! از این جریان تحریف خط امام عملی شناخته شده است در تعریف این جریان حضرت امام در راس همه افراطیون قرار دارد و اصولا انقلاب مترادف افراط بوده و هست و متضاد عقلانیت!

اما سوال مهم این است که دوستان و یاوران دیرین و مخلص و پا در رکاب حضرت امام کجا نشسته اند؟

ابعاد نامه تاریخی امام به ملت ایران و مستضعفین جهان بمناسبت پذیرش قطعنامه 598 و آتش بس جنگ تحمیلی هشت ساله در سال67، کی و چه وقت برای نسلهای جدید مسلمان در ایران و جهان و کشورهای اسلامی در حال بیداری اسلامی و انقلابهای عربی، بازخوانی و رمزگشایی خواهد شد؟

آیا وداع ابدی یک رهبر بزرگ دینی و سیاسی با جام زهر،با ملت خود و همه رهروانش در سراسر جهان،مطلب کوچکی است؟ رهبری که تحقق بخش آرزوی دیرینه همه صالحان و مجاهدان و شهیدان شیعه، در عصر غیبت، در تشکیل حکومت اسلامی بر محور ولایت فقیه، بوده است؟!

شاید اگر وقایع این نامه و علت این تعبیر تکان دهنده و شرم افزا برای مردمی که رهبرشان را با جام زهر به دیار ابدی بدرقه کردند، برای نسل امروز کشورمان بیان میشد، اکنون در دهه چهارم انقلاب شاهد تولد دو همزاد نامبارک تحریف خط امام و تطهیر شیطان بزرگ از سوی مدعیان اعتدال نبودیم.... 

شاید اگر یاران قدیمی امام رنگ عوض نکرده بودند و روحیه دهه شصت خود را حفظ نموده بودند و خدمت را به ریاست تغییر نداده بودند، این روزها که برجام بهانه ای برای بازگشت آمریکا به ایران شده و اسراییل به افزایش میانگین امید به زندگی شهروندان خود می اندیشد،(!) فرصت مناسبی بود تا با بیان آن واقعیات تلخ به مردم انقلابی، از تکرار نوشیدن جام زهر دیگری به دست فرزند دیگری از فرزندان زهرا سلام الله علیها، پیشگیری می کردیم ...

اما گویا امام خامنه ای هم وارث همان نسل سبز است همان نسلی که اجداد طاهرینش همچنان جگرهایشان، از زخم آن زهرها که مردم و محبینشان به ایشان نوشاندند، می سوزد...

ما مردم ایران کوفی گری کردیم هرچند به گمانمان اهل کوفه نیستیم....

یا علی! 


قانون ستیزی آشکار دولت تدبیر و تحقیر

پنج شنبه 94/6/26 12:14 صبح| قانون اساسی، اصل هفتاد و هفت، اصل 152 و 153، فرهنگ لغت، اسلام لیبرال ها، فرهنگ لغت | نظر

تحلیل نمی کنم، تنها تقدیم می کنم این سه اصل طلایی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را: به همه آنهایی که هنوز به پرچم سه رنگ و آرم زیبای وسط آن عشق می ورزند:

اصل یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی- سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیزمتقابل با دول غیرمحارب استوار است .


اصل یکصد و پنجاه و سوم - هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی ، فرهنگ ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ، ممنوع است.

 و از سویی:

اصل هفتاد و هفتم - عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.

 

هرچند من هم جزء بیشمار بی سوادان بزدل و ترسو هستم که بیخود و بی جهت، نگران قرارداد با گرگها و شیاطینم و به همین جهت باید بروم به جهنم یک جایی برای خود پیدا کنم تا اینقدر از نگرانی نلرزم!

تعجب نکنید اینها تنها چندتا از حملات کلامی رییس دولت تدبیر، به دوستان انقلاب و منتقدان هسته ای بود....

آمریکا شیطان بزرگ

مرگ بر آمریکا!

مرگ بر اسلام آمریکایی!

مرگ بر اسلام لیبرالها!

 

برای اطلاع بیشتر از فرهنگ لغت نفیس اعتدالیون دولتی به منتقدان خود جدول زیر را ببینید. البته این جدول تا تاریخ بهمن93 هست و از آن به بعد تا حالا نیز لغات زیادی از ادبیات سیاسی تدبیر و امید صادر شده است که فعلا وارد جدول نشده:


http://www.8deynews.com/63638/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C/



ماندگاری در تاریخ

پنج شنبه 90/10/8 10:52 صبح| بی وارث،فتنه88، منتظری، بهجت | نظر

مدتها بود دوست داشتم سر مزار حضرت آیه الله بهجت برم و فرصت نمی شد. تا بالاخره پریروز این توفیق دست داد و برای اولین بار به قطعه قبور علمای حرم مطهر مشرف شدم با اینکه سر ظهر و ساعت خلوتی بود حداقل 30الی 40نفر زائر در قطعه روی قبور علما مشغول زیارت و قرائت فاتحه بودند... روی سنگ مزار اقا حکاکی شدخ بود العبد!  رنگ زمینه سبز و اسلیمی های زیبایش هم به معنویت کار افزوده بود....  یکهو قبر خلوت و سوت و کوری که فاصله کمی با مزار حضرت اقای بهجت داشت با رویه مخملی مشکی رنگش توجهمو جلب کرد. رنگ و طرحشم با بقیه فرق داشت!

این قبر بی زائر مربوط به کدوم عالم بود که حتی یک زائر هم نداشت؟

جلوتر که اومدم دیدم روی مخمل مشکی رنگ با رنگ طلایی گلدوزی شده حضرت آیه الله العظمی منتظری!

یکهو تصویر خاطرات سال 88 بسرعت جلوی چشمام دوید!

از صمیم قلب از خدا خواستم حالا که عالم و عظمی شدن، هم انسان رو عبد نمی کنه و حالا که میشه مرجع تقلیدم بود ولی از دایره عبادالله خارج شد و در مقابل میشه دریای عرفان و کرامت و وصل بود و در برابر امر ولی فقیه مطیع و خاشع بود (مثل حضرت آیه الله بهجت) طومار حیات ما رو هم با عاقبت نیک و خیر و رو سپیدی در پیشگاه تاریخ ببنده....انشالله.... تا اگه روزی از دنیا رفتیم و به زور و فشار شعارهای داغ چند اغتشاشگر بی قید که اصلا اعتقادی به مرجعیت و دیانت ندارن و از روزه خواری روز قدس گرفته تا آتیش زدن پرچم اباعبدالله روز عاشورا در کارنامه شون دین ستیزی های رنگارنگ ثبته، ما رو یه جای متبرک و شلوغ و پر زائری مثل دو متری آیه الله بهجت دفنمون کردن،  بازم مثل قبرستانهای 40سال پیش حاشیه شهرها، از هر 100نفر ینفرم به سختی رغبت نکنه که خودشو دقیقه ای معطل نثار فاتحه کنه !!!!!!

...آمین

 در آخر برای همه اموات بی وارث و بد وارث، گول خورده و ساده اندیش ، مغبوض و مطرود امام امت، بخاطر رافت اسلامی و رضای خدا و هدایت حامیاشون، فاتحه مع الصلوات! 


تبعیدی

یکشنبه 90/8/22 9:49 صبح| | نظر

سلام

در جواب اون گروه از دوستانی که هی می پرسن چرا وبلاگ بروز نمیشه؟؟

خب سه ماهه از صحنه سیاسی کشور دورم تبعید شدم یه جای بی آب و برق و گاز و تلفن و تی وی ...چی بنویسم!؟ شما جای من بودید چه سوژه ای گیر می آرودید؟

همین مطلب جهاد ولایی به این ماهی و بی نظیری که قراره خودش یه کتاب مستقل بشه  بیاد بیرون و تا حالا کلی پیشنهاد قرار داد کتاب شده به من بواسطه اش....همینو بخونید تا بعد!

بدرود


جهاد ولایی....

دوشنبه 90/1/29 9:39 صبح| جهاد اقتصادی، جهاد مهدوی، جهاد ولایی | نظر

 

 

بعد از 8سال جهاد نظامی، جهاد سازندگی آغاز شد همه با هم در یک جبهه مشغول سازندگی و عمران کشور شدیم بسرعت پروژه ها و سدها و دانشگاهها و صنایع افتتاح شد....

هرچند در کوران شدید سازندگی از شبیخون دشمن به فرهنگ و ارزشهایمان غافل ماندیم تا رهبر و مرادمان خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرد، وارد جهاد فرهنگی شدیم آنقدر سلاح فرهنگی داشتیم که به جنگ ماهواره ها و رسانه ها و قلم های مسموم دشمن برویم اما هنر استفاده از آن را بلد نبودیم ! فقط غیرت انقلابی نهفته در روح هنر آوینی کم بود.... حال بیان شدت و ضعف کارهای فرهنگی ما در جبهه انقلاب اسلامی بماند برای فرصتی دیگر....

هنوز در این جبهه به هر سو می دویدیم که ندای جهاد علمی سر داده شد.تولید علم و دانش و تبدیل دانش به صنعت و پیشرفت، در راس همه تلاشها قرار گرفت در این جبهه هم خوش درخشیدیم و در اندک زمانی به مدد نیروی متعهد و متخصص،در هسته ای و هوا فضا و پزشکی و سلول های بنیادی و صنایع نوین نظامی جزء برترین های دنیا قرار گرفتیم. در این عرصه نبردی سخت و نابرابر داشتیم و در بسیاری از عرصه ها و تجهیزات علمی و فناوری و آزمایشگاهی مورد نیاز در تحریم بودیم تازه دست بر زانوی خود کمی کمر راست کرده بودیم که به جبهه دیگری فراخوانده شدیم جهاد اقتصادی!

عجبا یک ملت و این همه جبهه؟ جهاد  نظامی و جهاد سازندگی و جهاد علمی و جهاد فرهنگی و جهاد اقتصادی و یک کلمه ملتی برای جهاد ولایی!

جهاد اقتصادی سخت است شاید از همه جهادها سختتر! با شنیدنش بی درنگ یاد صرفه جویی و تنگی می افتی دستت برای هرخرجی که دلت می خواهد باز نیست...

هرچند جهاد اقتصادی بمعنی فقط صرفه جویی نیست و همه ابعاد یک اقتصاد را در بر می گیرد و بسیار فراتر از این است از سویی اهل ذوق هم با شنیدن این شعار یاد دره شعب ابی طالب و 3سال محاصره اقتصادی یاران استوار پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم می افتند. جیره روزانه هر فرد یک چهلم خرما!

جالب اینجاست که همزمان باید در جبهه های دیگر هم جنگید درخت علمی این کشور تازه جوانه داده و جهادگر می طلبد جبهه فرهنگی هم هرلحظه با تهاجمی از نوع جدیدش روبروست و یک لحظه نباید از آن غافل شد! همزمان در چند جبهه باید بود؟ کاری که به نظر همه جامعه شناسان و متفکران عالم تقریبا غیر ممکن است اما رهبر فرزانه انقلاب همچنان امیدوارانه می راه را نشان می دهد و پیش می رود و ما بدنبالش ...شاید جز ایمان هیچ نیروی دیگری قادر به تربیت سربازی برای اینهمه جبهه نیست!

این است داستان نسل ظهور ...انشالله بعد از جهاد اقتصادی جهاد مهدوی و جهاد ظهور جبهه های بعدی پیش روی این ملت آ‌رمانخواه باشند.... آمین یا رب العالمین!

 

 

 

 


پیوند‌ها